کتاب خدای جنگ god of war
در رمانی مبنی بر چهارمین بازی خارقالعادهی خدای جنگ، مردی به نام کریتوس را میبینیم که سالیان سال از انتقامش علیه خدایان المپ گذشته و حال در قلمروی اهریمنان و خدایان شمال زندگی میکند. او در چنین دنیای خشن و بیرحمی باید برای بقا بجنگد… و به پسرش نیز چنین بیاموزد. این بخش المانهای هستهای سری- نبرد پیچیده؛ منظرههای نفسگیر؛ و داستانپردازی عالی- را کنار هم میگذارد و همگی را بهصورت بنیادی از نو، بهتر از قبل، خلق میکند.
بریده ای از کتاب خدای جنگ
آترئوس چشم چپش را بست و کمانش را پایین آورد تا با شانه ی گوزن زرد چهار متری هم راستا قرار بگیرد. سعی می کرد دست لرزانش را آرام و تمرکزش را معطوف شکارش کند.
یک تیر. با یک تیر کار را تمام می کرد.
دَم، تمرکز، بازدم، پرتاب. این کلمات با آهنگ ورود خون به رگ های سرش همراه شد. قلبش چنان سریع می تپید که تمرکزش را خدشه دار و او را مجبور می کرد از نو نفسی دیگر بکشد تا بتواند برای رها کردن تیر آماده شود.
باید موفق می شد. باید به پدرش نشان می داد که از پس این کار برمی آید. هجومی از افکار ناتوان کننده در ذهنش هرج ومرج ایجاد کرد. اگر موفق نمی شد چه؟
آترئوس بازوی راستش را اندکی به چپ متمایل کرد. گوزن به چریدن ادامه داد، همچنان از حضور مخفیانه ی آن ها بی خبر بود. آن ها موقعیت استراتژیکی خود را برخلاف جهت باد انتخاب کرده بودند. از آموزه های مادرش به یاد آورد: فقط وقتی پرتاب کن که حیوان سرش پایینه.
– ضربان قلبت رو حس کن. آرومش کن. زمان پرتاب تیر رو بین ضربان تنظیم کن. این صدایی سرد و خشن بود که از کنار گوشش آمد.
آترئوس باوجود قلب متشنج خود، بر پشت کتف حیوان تمرکز کرد. اگر هدف گیری اش درست می بود، تیرش قلب حیوان را می شکافت. باوجود هوای پرباد، قطره ای عرق راهش را به چشم او یافت. داشت فرصت را از دست می داد. سر گوزن شروع به بالا آمدن کرد.
آترئوس بدون اینکه بفهمد چشمانش را بست.
کریتوس فرمان داد: « صبر کن. »
آترئوس با یاد خدایانی که از آسمان ها مراقبش بودند تیر را آزاد کرد.
تکه چوب در هوا به حرکت درآمد و باد را شکافت. مسیرش به تنه ی یک درخت نارون ختم شد و گوزنِ غافل گیر شده را از جا پراند.
مشخصات کتاب
-
نویسنده/نویسندگان: جی. ام. بارلوگ
-
مترجم: احسان جولاپور
- موضوع: رمان
- تعداد صفحات: ۳۸۳ صفحه
دانلود فایل ها
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...