کتاب کافهای به نام چرا اثر جان پی. استرلکی
کتاب کافهای به نام چرا اولین کتاب استرلکی است که در سال 2002 به چاپ رسید. استرلکی اولین چاپ این کتاب را خودش به چاپ رساند. این کتاب موفقیت بسیاری در بیست و چهار کشور دنیا کسب کرد و توانست در مدت یک سال بیش از ده هزار نسخه به فروش برساند. این کتاب در کشورهای اتحادیهی اروپا در ردیف پرفروشترین کتاب سال 2018 برای هفتههای متوالی قرار داشت. نام اولیهی این کتاب چرا اینجا هستید بود که در چاپهای بعدی به کافهای به نام چرا تغییر نام داد.
کافهای به نام چرا در نگاه اول ممکن است یک رمان کوتاه به نظر برسد اما پس از اندکی مطالعهی آن مشخص خواهد شد که متن کتاب به شدت تمثیلی است. تا جایی که بهتر است این کتاب را به جای طبقهبندی در کتابهای داستانی، در حوزهی روانشناسی خودسازی جای داد. نویسنده در فصل انتهایی این کتاب که عنوان موخره دارد از این تمثیلها رمز گشایی میکند و به تدریج به تعیین هدف اصلی و واقعی کتاب در راستای کمک به دستیابی خوانندگان به معنای حیات مبادرت میورزد.
کتاب کافهای به نام چرا با این که حجم کوتاهی دارد در قالب 19 فصل نوشته شده است. هر کدام از این 19 فصل حجم اندکی دارد و بخش کوچکی از داستان در آن روایت شده است. این فصلها در نهایت به فصلی با عنوان موخره ختم میشوند که در آن نویسنده حجاب داستانی کتاب را دریده و حقیقت پشتپردهی کتاب را بر خواننده آشکار میکند.
در بخشی از کتاب کافهای به نام چرا میخوانیم
به ساعتم نگاه کردم. پنج و پانزده دقیقه بود، گفتم:«باورم نمیشود. کم کم وقتش است که باز صبحانه سفارش دهم!» مایک خنده کنان گفت:«شاید بهتر باشد اول کیکت را تمام کنی.»
گفتم:«اين که دیگر کارش تمام است!»و با چنگال تکهای بزرگ از آن را در دهانم گذاشتم. وقتی از جویدن فارغ شدم. به مایک گفتم:«هنوز یک چیز برایم روشن نشده. البته با تو و کیسی دربارهاش صحبت کردیم. اما هنوز جوایش را نگرفتهام.»
مایک خندید و گفت:«اوه. متأسفم جان, اما طرز تهیهی این کیک جزو اسرار کاری ماست. این راز را نمی توانیم با کسی در میان بگذاریم.»
خندهای کردم و گفتم:«از این بابت سرزنشتان نمیکنم! خوشبختانه، سوال من دربارهی آن نیست. دربارهی آدمهایی که از خودشان میپرسند چرا اینجا هستم؟، صحبت کردیم و من و کیسی راجع به پیامدهای مطرح کردن این سوال و همچنین اینکه اشخاص پس از پیدا کردن جوابش چه کار میتوانند بکنند بحت کردیم. آنچه هنوز برایم مشخص نشده است این است که…»
مایک پرسشم را تکمیل کرد:«… چگونه میتوانی جوابش را پیدا کنی؟»
«درست است.»
«به نظرم بهتر است کیسی را هم خبر کنم. شاید به اتفاق هم بهتر بتوانیم جوابت را بدهیم.» مایک از پشت میز بلند شد و به انتهای رستوران رفت، یعنی جایی که کیسی با آنا و دوستش مشغول صحبت بودند. در این قکر بودم که آیا موضوع بحث آنها هم همین مسائل است؟
چند لحظه بعد. کیسی از جای خود بلند شد و او و مایک به طرف من آمدند. وقتی کیسی به میزم رسید پرسید:«کیک چطور است؟»
با لبخند گفتم:«معرکه است! تقریبا دارم سیر می شوم!»
مایک گفت:«کیسی, جان داشت میپرسید آدم چطور می تواند جواب این سوّال را پیدا کند.» و در این حال به «چرا اینجا هستید؟» در پشت صورت غذا اشاره کرد. که به «چرا اینجا هستم؟» تغییر شکل داد.
«شاید هر دوی ما به اتفاق هم بهتر بتوانیم جوایش را بدهیم.»
کیسی گفت:«باعث خوشحالی من است.»و در این حال او و مایک سر میز من نشستند.
مشخصات کتاب
-
نویسنده/نویسندگان: جان پی. استرلکی
-
مترجم: امیر حسین مکی
-
ناشر: انتشارات لیوسا
- موضوع: سبک زندگی
-
تعداد صفحات: 112 صفحه
دانلود فایل ها
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...